- دستمال شدن(فُ کَ دَ)
دست مالیده شدن: که امروز الفاظ القاب دسمال شده است. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 173).
- دستمال شده، چیزی خشک شده که به مالش دست پوست آن بریزد چنانکه خوشه های گندم
- دستمال شده، چیزی خشک شده که به مالش دست پوست آن بریزد چنانکه خوشه های گندم
